سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعترافات یک عراقی قسمت پنجم - دشت جنون
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از نابردباری بپرهیز که دوستان را می رَماند . [امام علی علیه السلام]
دشت جنون
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • بخشهای منتخبی از کتاب"اعترافات"((خاطرات سرهنگ عراقی،عبدالعزیز قادر السامرایی که در سال 1374 نوشته شده است))
    بخش پنجم:
    من به وسیله ی فروش اثاثیه و آجرها و سنگها و در و پنجره های قیمتی خانه های خرمشهر بعد از یک ماه صاحب سه خانه در بغداد شدم.اما افکارم مغشوش بود و وجدانم معذب!!کابوسهای مختلف خواب را از چشمانم گرفته بود.یکبار یکی از محافظانم گفت:
    "قربان!در خواب فریاد میزدید و میگفتید:من گناهکارم!"فورا موضوع صحبت را عوض کردم و گفتم"هر انسانی در حد خودش گناهکار است و هرکس به این گناهان اقرار کند دلیل بر گناهکار بودنش نیست!!!"


    ادامه دارد...



    آواره دشت جنون ::: جمعه 87/1/30::: ساعت 9:0 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 20
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدید :120905

    >>اوقات شرعی <<

    تصویر منتخب
    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    ^آخرین عکس از گالری وبلاگ^
    >>آرشیو شده ها<<

    >>سردر سنگر<<
    دشت جنون

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>صدای آشنا<<

    ریحانه عشق
    لبخند بزن رزمنده!
    برای دیدن لبخندها بر روی یکی از دایره های موجود کلیک کنید






    >>اشتراک در خبرنامه<<
     
    ««پانزده عکس آخر گالری»»