سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در پای سفره ی عقد یک دختر شهید - دشت جنون
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس را سر انجامى است ، شیرین و یا تلخکامى است . [نهج البلاغه]
دشت جنون
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در پای سفره ی عقد یک دختر شهید:

     

    عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟!»پدر نبود

    ای کاش در جهان ره ورسم سفر نبود

    گفتند رفته گل....نه گلی گُم....دلش گرفت

    یعنی که از اجازه ی پدر خبر نبود

    هجده بهار منتظرش بود وبرنگشت

    آن فصلهای سرد که بی درد سر نبود

    ای کاش نامه یا خبری!عطرچفیه ای

    رویای دخترانه ی او بیشتر نبود

    عکس پدر مقابل آینه و شمعدان

    آن روز دور سفره جز چشم تر نبود

    عاقد دوباره گفت:«وکیلم؟!»دلش شکست

    یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود

    او گفت: با اجازه ی بـــــــــــابـــــــــــــا بله

    مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود

    پروانه نجاتی/شیراز

     



    آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 2:7 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 32
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدید :119587

    >>اوقات شرعی <<

    تصویر منتخب
    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    ^آخرین عکس از گالری وبلاگ^
    >>آرشیو شده ها<<

    >>سردر سنگر<<
    دشت جنون

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>صدای آشنا<<

    ریحانه عشق
    لبخند بزن رزمنده!
    برای دیدن لبخندها بر روی یکی از دایره های موجود کلیک کنید






    >>اشتراک در خبرنامه<<
     
    ««پانزده عکس آخر گالری»»