سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل یادداشت ها - دشت جنون
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خشم، دل حکیم را نابود می کند . و فرمود : هرکس مالک خشم خویش نباشد، مالک خرد خویش نیست . [امام صادق علیه السلام]
دشت جنون
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • ایثار:

    آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود.مگر میشد خورد؟! به من آب نرسید. لیوان را به من داد و گفت:«من زیاد تشنه نیستم نصفش رو خوردم بقیه اش رو تو بخور»گرفتم و خوردم.فرداش معلوم شد که اصلا جیره ی هرکس نصف لیوان آب بوده است!!!

     

     



    آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 2:14 عصر

    در پای سفره ی عقد یک دختر شهید:

     

    عاقد دوباره گفت:« وکیلم؟!»پدر نبود

    ای کاش در جهان ره ورسم سفر نبود

    گفتند رفته گل....نه گلی گُم....دلش گرفت

    یعنی که از اجازه ی پدر خبر نبود

    هجده بهار منتظرش بود وبرنگشت

    آن فصلهای سرد که بی درد سر نبود

    ای کاش نامه یا خبری!عطرچفیه ای

    رویای دخترانه ی او بیشتر نبود

    عکس پدر مقابل آینه و شمعدان

    آن روز دور سفره جز چشم تر نبود

    عاقد دوباره گفت:«وکیلم؟!»دلش شکست

    یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود

    او گفت: با اجازه ی بـــــــــــابـــــــــــــا بله

    مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود

    پروانه نجاتی/شیراز

     



    آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 2:7 عصر

    امسال هفت سین قرآنی تو وبلاگ گذاشتیم گفتیم یه هفت سین دیگم مهمون بچه های واحد تخریب باشیم:

    1-سرنیزه      2-سیم چین         3-سیم خاردار        4-سوسکی «مین سوسکی»      5-سبدی «مین سبدی»       6-سیم تله انفجاری       7-سیمینوف!!!

    از 1تا6 چیزایی هست که معمولا تخریب چی ها باهاشون سروکار داشتن اما مورد هفتم معمولا کم وبیش نصیب اکثر بچه های تخریب چی میشد. اون هم به جای خال وسط پیشونیشون*!!!

     

    *منظور از سیمینوف تیر اسلحه های دوربین دار است.



    آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 2:2 عصر

    ارادت:

    پزشک معالج من در آلمان یک پروفسور اتریشی بود.میگفت:«من اهل سیاستم،تئوریسینم برای خودم نظریه میدم» با من خیلی صحبت میکرد.از این صحبتها خوشش می آمد.یک روزسرتا پای مرا عکس گرفتند تا هرچه شیء خارجی دربدن هست مشخص شود

    پرسید چه قدر تیر وترکش خوردی.دربعضی جاها یکیش هم کافی است  که طرف تمام کند تو چرا هنوز زنده ای؟

    گفتم دکتر!حالا که این قدر خوش اخلاقی زودترهمین تیکه پاره ها رو سرهم بندی کن ما بریم به کارمون برسیم قربون دستت.

    پرسید کجا میخوای بری؟

    گفتم جبهه!

    با تعجب نگاهی کرد وگفت دوست دارم بیام و این مرد(امام خمینی«ره»)را ببینم.ببینم با شما چه کرده که اینقدر بهش ارادت دارید!!!



    آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 1:55 عصر

    مرحله سوم عملیات کربلای پنج (شلمچه)، گردان ما ماموریت داشت یک چهار راه رو بگیره، شب موفق شدیم با درایت و فرماندهی حاج حسین  خرازی و شجاعت بی نظیر بچه ها چهار راه رو تصرف کنیم. اما با روشن شدن هوا نوبت پاتک عراقی ها بود برای باز پس گیری. نمی تونم بگم چه اتفاقی افتاد، فقط می گم جهنمی از آتیش رو سرمون درست شده بود! عراقی ها با هر سلاحی که داشتند ما رو زیر آتش گرفته  بودند. دشمن موفق شد تو بعضی از محورها کمی پیشروی کنه و نزدیکای ساعت ده صبح تقریبا ما محاصره شدیم. از همه طرف گلوله بود که بچه ها رو به خاک و خون می کشید.
    اما حکایت سمت چپ ما از داخل نخلستان ها چیزه دیگه ای بود. تانک های عراقی با شلیک گلوله های مستقیم داشتند خاکریز ما رو درو می کردند. هیچ جان پناهی نداشتیم. با سرنیزه یه گودال کنده بودیم و خودمون رو توش جا داده بودیم. تویوتاهای تدارکات و مهمات ما یکی پس از دیگری آتیش می گرفت. عراقی ها حتی به آمبولانس مجروحین هم رحم نمی کردند.
    لحظه لحظه صدای فریادی بلند، خبر از پرواز عبدی از عبید صالح خدا رو می داد. به تعبیر بچه ها خط زمین گیر شده بود. کسی جرات نداشت سرش رو بلند کنه و به سمت عراقی ها شلیک کنه. صدای شلیک تانکهای عراقی خیلی نزدیک شده بود. یکی باید کاری می کرد و این جو حاکم بر خط رو می شکست،
    که فریاد الله اکبرِ بلندِ یک نفر، توجه همه رو به خودش جلب کرد.
    آقا جواد تمام قد رو سر خاکریز ایستاده بود و آرپی جی هفت رو شونش، داشت تانک رو هدف می گرفت ،چنان شور و حالی تو خط حاکم شد که انگار تمام ملائک خدا همراه جواد الله اکبر می گفتند. دومین تانک، سومین،....بچه ها با کار جواد روحیه عجیبی گرفته بودند و مثه عزرائیل رو سر عراقی ها ریخته بودند! اما طولی نکشید صدای جواد خاموش شد.
    گلوله ای شهید جواد کبیری رو مهمون عرشیان کرد.
    به خاک افتادن جواد خط ما رو احیا کرد. عراقی ها دیگه چاره ای نداشتند جز عقب نشینی.
    شادی روح آقا جواد و همه بچه های کربلای پنج صلوات.  


    آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 12:0 عصر

    سال‌های دفاع مقدس بود. صدای گلوله‌های ضدهوایی در تهران شنیده می‌شد. پناهگاهی در نزدیکی خانه امام ساخته بودند، ولی او به آن‌جا نمی‌رفت.

    آن روز بعدازظهر، هفت- هشت موشک به اطراف جماران خورد. فرزند امام، احمد، به نزد پدر رفت و دید مطالعه می‌کند. با التماس گفت: «اگر موشکی به اینجا بخورد و شما طوری بشوید».

    امام به چهره نگران احمد نگاه کرد و گفت: «من وقتی می‌توانم به مردم خدمت کنم که زندگی‌‌ام مثل آنها باشد. مگر همه مردم پناهگاه دارند. اگر مردم طوریشان بشود، بگذار به بنده هم بشود».

    احمد نا امید شد و پرسید: «پس تاکی می‌خواهید اینجا بنشینید؟»

    امام با دست به پیشانی‌اش اشاره کرد و گفت: «تا وقتی که موشک به اینجا بخورد».

     

     

    امام

    آواره دشت جنون ::: سه شنبه 87/1/13::: ساعت 8:56 عصر

    سلام. سال نو مبارک. گفتم این سال نویی یه چیزی هم درمورد سال نو گفته باشیم

    فکر کنم تکراری باشه و به گوشتون خورده باشه اما فکر نکنم تکرارش ضرری داشته باشه:

    هفت سین قرآنی:

     

    1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)

    " از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود."

    این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.

    از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.

    پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.


    2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)

    " درود بر نوح در میان جهانیان."

    چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.


    3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)

    " درود بر ابراهیم."

    در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]


    4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)

    " درود بر موسی و هارون."

    درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:

    - ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)

    - ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)

    - ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)

    - ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)

    - ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)

    و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.

    سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.

    سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.

    سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.


    5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)

    " درود بر پیروان الیاس"

    خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)

    امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.

    تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.


    6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)

    " ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید]

    در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.


    7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)

    " [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . "

    این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.



    آواره دشت جنون ::: سه شنبه 87/1/13::: ساعت 8:45 عصر

    <   <<   6   7   8      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 3
    بازدید دیروز: 5
    کل بازدید :119618

    >>اوقات شرعی <<

    تصویر منتخب
    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    ^آخرین عکس از گالری وبلاگ^
    >>آرشیو شده ها<<

    >>سردر سنگر<<
    دشت جنون

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>صدای آشنا<<

    ریحانه عشق
    لبخند بزن رزمنده!
    برای دیدن لبخندها بر روی یکی از دایره های موجود کلیک کنید






    >>اشتراک در خبرنامه<<
     
    ««پانزده عکس آخر گالری»»